عشق آغازش غم است، انجام قتل
گاه اسماعيل را خواند قتيل عشق با هر بوالهوس كى آشناست گفت : آدم من به دعوى صادقم نوح گفتا: دفع طغيان مى كنم اوليا مردانه در پيش آمدند سيد خونين كفن سبط رسول هر يكى تاج شرف اكليل او شهادت سرور شهيدان حسين بن على (عليه السلام)
در زمانى كه دلير مرد صحراى كربلا در ميان گرداب خون پر پر مى زد، غير از تيغ و زوبين بيرحم ، كسى به فرياد آن مرد غريب نمى رسيد.
روايت كرده اند كه : سنان بن انس حضرت محمد را خوب مى شناخت و از اين كه رسول خدا را با خود دشمن سازد، بيم داشت و ز اين رو صدمه اى به حضرت سيدالشهداء نزد و ترسان از چنين تفكرى بود و مورد اعتراض و شماتت شمر ذى الجوشن قرار گرفت .
شمر كه از تمرد و سرپيچى سنان بن انس به خشم آمده بود با آن كه اصل و نسب حضرت حسين (عليه السلام ) را بخوبى مى شناخت ، به بخاطر دريافت جايزه يزيد مصمم شد كه خود بى حرمتى را به سيدالشهدا و خاندان آل عبا به انتها برساند و با خشم و غضب و اهريمن صفتى درون خويش ابر مرد تاريخ اسلام و فرزند رسول خدا (ص) و على (عليه السلام ) و فاطمه (عليها السلام) را به شهادت رسانيد و با ضربتى سر مبارك سرور شهيدان صحراى كربلا و ديار نينوا را از بدن جدا كرده بر سر نيزه براى دريافت جايزه به نزد يزيد فرستاد.
در اين هنگام باد سختى ورزيدن گرفت . گرد و خاك و غبار سرخ رنگى تمام فضا را پوشاند، مشرق و مغرب تيره و تار گرديد و قرص آفتاب و خورشيد عالمتاب در ميان برهاى سياه فرو رفت .
اين واقعه جانسوز در جمعه يا دوشنبه سال شصت و يكم هجرى اتفاق افتاد. در آن موقع حضرت حسين بن على (ع) پنچاه و هفت ساله بود.
------------------------------
دكتر عباس علاقه بنديان
نظرات شما عزیزان: