احمد لقانی
دیرزمانی است که جوانان کشورهای اسلامی، که از تابش وحی و زلالمعارف ناب الهی بهره میبرند، باشیوههای گوناگون و متنوع دشمندر راهزنی فکر و فرهنگ رو به رویند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این حساسیت ناپیدا را به صورتآشکار در آورد و سردمداران استکبار را به اظهار نظر شفافواداشت.
امروز دشمن به خوبی دریافته است که ما جوانان با ویژگیهاییهمانند آرمان خواهی، عدالتطلبی، عشق به باورهای آسمانی و علاقهبه رهبران مذهبی، لشکرهایی به هم فشرده و آماده کارزاریم. ازاین رو، ایجاد تردید در باورهای آسمان زاد، تزریق فرهنگ بیگانهبا نمایش آداب و رسوم و شیوههای زندگانی آنان، کوشش حساب شدهدر کنار زدن چهرههای مورد علاقه مردم بویژه جوانان، پرورش روحیهذلت و خواری در بیگانه ساختن ما با الگوهای شایسته فرهنگ اسلامیو ارائه الگوهای ساخته شده از آن سوی مرزها به عنوان معجزهآفرینان خوشبختی و سعادت و رفاه را در دستور کار خود قرار دادتا بدین وسیله دستیکایک ما را از دستان پرمحبت اسوههای صداقتپیشه و راستین در آورده و دل و دیده مان را از آموزههای نابدینی تهی گرداند. غافل از آنکه نسیم سعادت بخش معارف الهی وسخنان قدسی پیشوایان محبوب ما، به سان کیمیایی گرانسنگ، دلهایآگاه و بیدار همگان را از غبارها پاک ساخته، آینه گونه محلپذیرش آفتاب هدایت میگرداند.
ادامه مطلب...
الف: شباهت او به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله
اين جوان خوش سيما در طاقت زبان و زيبايى صورت و سيرت و خلقه اشبهترين مردم به رسول خدا بود كه جامع همه كمالات و صفات حسنه و اخلاق نيكو مى باشد. ليكن درباره اخلاق پيامبر صلى الله عليه وآله مىفرمايد:
اِنّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ.
همانا تو داراى اخلاق عظيم و برجستهاى هستى.
و حضرت على اكبر عليه السلام در جميع صفات و اخلاق چون پيامبر بود و پدر بزرگوارش دربارهى او مىفرمودند:
»اللّهُمَّ اشهَد فَقَد بَرزاليهم غُلامٌ اَشبَهُ الناسِ وَ خلقاً و مَنطقاً بِرسولِكَصلى الله عليه وآله و كُنّا اِذا اشتقنا الى نَبيّك نَظَرنا اليهِ .
خدايا گواه باش جوانى كه در خلقت و سيرت و گفتار شبيه ترن مردم به پيامبرت بود به جنگ اين مردم رفت و ما هرگاه به ديدن پيامبرت مشتاق مىشديم به اين جوان نگاه مىكرديم.
ب: عصمت آن بزرگوار
ادامه مطلب...
جواني به رنگ رسول (ص)
اوج كمال تو را در قامت سروگون و خُلق رسول گونهات بايد جست. آنگاه كه بين «صورت» و «سيرت» و زيبايي «جسم» و «روح» جمع كردي، و جواني شدي در حد كمال:
جمع صورت با چنين معني ژرف
نيست ممكن جز ز سلطاني شگرف
مولوي
تاريخ، تو را مانندترين جوان به اشرف مخلوقات ميداند و به خلق و خوي احمدي، نزديكترين. و آنگاه كه صحيفه عاشورا ورق ميخورد، و آخرين گفتوگوي تو با پدر مرور ميشود، تنها تو را مييابيم كه آتش اشتياق پدر به ديدار رسول خدا (ص) را در آن سالهاي جانگداز فراق پيامبر، فرو مينشاندي. و همين افتخار، تو را بس كه پدر، تنها تو را شبيهترين مردم به پيامبر (ص) دانست، و فقط ديدار جمال تو را مايه فرونشاندن عطش اشتياق خويش به ديدار جدش حضرت رسول (ص) ، معرفي كرد؛ و اين است اعتراف پدر به بزرگيِ پسر جوان: «غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً و خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسولِكَ (ص) و كُنّا اِذَا اشْتَقْنا الي نَبيّكَ نَظَرْنا اِلَيْه؛ جواني است كه از لحاظ اندام و اخلاق و گفتار، از همه مردم به رسول تو شبيهتر است و هر گاه ما مشتاق ديدار پيامبر (ص) ميشديم به او مينگريستيم».(1)
ادامه مطلب...
مادرى ستوده خصال
از مطالبى كه روان شناسان در خصوص دوران رشد كودك شير خوار مورد تإكيد قرار داده اند، اين است كه طفل تنها از شير مادر استفاده نمى كند و خصوصيات شخصيتى وى همراه با محبت ها، عواطف و نوازش هاى او به فرزندش انتقال مى يابد و به رشد روانى او كمك مى كند. امام على عليه السلام قرن ها قبل، اين ويژگى را مورد توجه قرارداده و فرموده اند: اين مادر است كه به تو از عصاره قلبش غذا داد; قوتى كه ديگرى از دادن آن امتناع مى كند. اين مادر است كه كه با تمامى اعضإ و جوارحش با نهايت شادمانى و خوشرويى تو را از جميع حوادث و رخدادها محافظت نمود.(1)
حضرت على عليه السلام در سيره عملى و زندگانى فردى خويش، اين موضوع را مورد توجه قرار داد و چون به سوگ شهادت پاره تن پيامبر(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س) نشست، برادرش عقيل را كه از آگاهان به انساب عرب بود و طوايف و قبايل شبه جزيره عربستان و نقاط مجاور را به خوبى مى شناخت، فراخواند و از او خواست براى وى همسرى بيابد كه زاده دلاوران باشد تا فرزندى شجاع به دنيا آورد; چرا كه به طور مسلم سرشت و خصائص اجداد در فرزند تإثير يافته و به او منتقل مى شود. عقيل پس از تحقيق، فاطمه دختر حزام بن خالد بن ربيعه ـ از نوادگان عامر و منسوب به طايفه هوازن ـ را به برادرش معرفى نمود و خاطر نشان كرد: پدران و دايى هاى اين زن از دلاوران عرب در قبل و بعد از اسلام بوده و مورخان از آنان در هنگام نبرد، شجاعت و دليرى و رادمردىها نقل كرده اند; آن چنان كه حاكمان زمان آنان در برابرشان سرتسليم فرود مىآورده اند. در ميان عرب شجاع تر و قهرمان تر از پدرانش يافت نشود. و مقصود اميرمومنان عليه السلام نيز چنين همسرى بود; چرا كه در ميان تيره فاطمه كه به ((ام البنين)) هم موسوم است، شخصى وجود دارد به نام عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب ـ جد ثمامه، مادر اين زن ـ كه به سبب قهرمان سالارى و شجاعتش، او را بازىگيرنده سرنيزه ها (نيزه باز) لقب داده اند.
ادامه مطلب...
مادر مهتاب
سيد مهدى ميرداماد
پرده اول:
«يا عقيل! دخترى از طوائف مشهور عرب برايم انتخاب كن تا از او فرزندى شجاع، رشيد، دلير و با شهامت بوجود آيد.»
چند روزى بود كه اين درخواست علي(ع) فكر عقيل را مشغول كرده بود. همه او را متخصص در علم انساب مى دانستند و نظر او بر ايشان نافذ و قابل قبول بود .
مدتى كار عقيل شده بود تحقيق وتفحص در بين قبايل عرب و مطالعه در اخلاق و رفتار آنان و بعد از تمام پيگيرى ها، دخترى به نام فاطمه از طايفهى بنى كلاب را يافت كه تمام امتيازات ويژه را درخود جاى داده بود. حضرت، وقتى اوصاف اين زن را شنيد، دستور داد عقيل سريعاً براى خواستگارى از او اقدام كند.1
خرام ابن خالد، پدر فاطمه، مردى با صداقت و راستگو بود. او با كمال تواضع گفت: «يك زن باديهنشين با فرهنگ ابتدايى باديهنشيني، شايستهى شخصى درحد و مقام على بن ابى طالب(ع) نيست، او بايد زنى را كه فرهنگ بالاترى دارد، اختيار كند.»
ادامه مطلب...
ماه بنى هاشم و فخر عَدنان علامه بارع شيخ حسين دخيل مى گويد: در اواخر عهد عثمانى پس از زيارت عبر امام حسين به حرم عباس مشرف شدم. هوا گرم و ظهر نزديک بود. هيچکس در آن ساعت گرمى کوره آفتاب، در بارگاه قدس باب الحوائج درماندگان حضور نداشت. تنها يکى از خدام مقابل در ايستاده بود. او مردى شصت ساله بود و حرم را مراقبت مى کرد. من زيارت نامه را خواندم سپس نماز ظهر و عصر را گزاردم. آنگاه کنار قبر مطهر نزد سر نشستم در افکار خود غرق شدم. فکر مى کردم که عباس به برکت ايثار و فداکارى چه مقام والايى دارد در اين وقت زنى که از سر تا محجوبه بود نظرم را جلب کرد . آثار جلال و عظمت از وجود اين بانو آشکار بود و نوجوان 16 ساله اى او را همراهى مى کرد و معلوم بود که از اشراف کرد است اين دو قبررا طواف کردند سپس مرد بلند قامتى که چهره اى سفيد مايل به سرخى داشت و بعضى از موهاى ريشش سفيد شده بود وارد حرم شد. او لباس زيباى کردى به تن داشت و هيچيک از آداب زيارت را به جاى نياورد. بلکه پشت به قبر مطهر کرد و به تماشاى شمشيرها و خنجرها و ديگر سلاح هايى که آويزان پرداخت.
ادامه مطلب...
نگاهى به شخصيت و عملکرد حضرت عباس( عليه السلام )
اشاره:
زندگانى حکمت آميز و غرور آفرين پيشوايان معصوم (ع) وفرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالى وآموزنده در راستاى الگوگيرى از شخصيت کامل و بارز آنان بودع ونيز درس هاى تربيتى آنان نسبت به فرزندان خويش ، در تمامى زمينه هاى اخلاقى و رفتاري،سرمشق کاملى براى تشنگان زلال معرفت وپناهگاه استوارى براى دهستداران فرهنگ متعالى اهل بيت عصمت (ع) وبه ويژه لراى نسل جوان ، خواهد بود. از آن جا که زندگانى پرخير و برکت اهل بيت (ع)دربردارندۀ دو اصل استوار « حماسه و عرفان»است،پرداختن به بعد حماسى زندگانى آنان وفرزندانشان که در معرض پرورش و تربيت ناب اسلامى قرار داشته اند، براى عامه مردم و به ويژه جوانان جذّاب وگام مؤثرى در عرصه تبليغ اهداف خواهد بود.همچنين غبار برخى شبهات عاميانه را لز چهره مخاطبان مبلغان ديني،در راستاى معرفى و تيليغ اهداف وانگيزه هاى اهل بيت (ع) خواهد سترد. شبهاتى از قبيل اين که چرا مبلغان بيشتر به جنبه هاى عاطفى وخصوصاً به مظلوميت اهل بيت پيامبر (ع) مى پردازند؟ اگرچه پاسخ به اين پرسش ساده ، براى مبلغان بسيار روشن و بديهى است، اما بايد به خاطر داشت که مبلّغ مى بايست ضمن پاسداشت احترام شنوندگان ومخاطبان خود، براى تأثيرى گذارى بيشترى درآنان ،پاسخگو و برآورنده نيازهاى روحى آنان ،بااطلاع رسانى بيشتد درابعاد حماسى آن بزرگ مردان حماسه و انديشه و هدايت نيز باشد. بااين پيش درآمد ، ميتوان باتبيين جنبه هاى حماسى شخصيت پور بى هماورد حيدر(ع) درزوايايى از زندگانى آن حضرت که کمتر بيان شده است،گام مؤثرى برداشت. اين نوشتار سهى دارد، بابررسى زندگانى حضرت عباس(ع) پيش از رويدادروز دهم محرم سال 61هجري،به ابعاد حماسى شخصيت او با نگاهى به فعاليت هاى دوران نوجوانى وشرکت وى در جنگ ها، چهرۀ روشن ترى از آن حضرت به تصوير کشد.
ادامه مطلب...
حضرت عباس ( عليه السلام ) مجموعه كرامات و فضائل
عقيل برادر بزرگ امير المؤمنين عليه السلام و 20 سال بزگتر از آنحضرت بود. او از کسانى بود که نظر و گفته اش در علم انساب حجت بود، در مسجد حضرت رسول ص براى وى حصيرى مى گذارند که بر آن نماز مى کرد و قبائل عرب براى شناخت و آگاهى از علم انساب به دورش جمع مى شدند و و در پاسخ مراجعات بسيار سريع الانتقال بود.
روزى حضرت امير سلام الله عليه به او فرمود: براى من همسرى از خاندان اصيل و دلير عرب در نظر بگير که مرا از روى فرزندى دليرزاده شود.
عقيل گفت: يا فاطمه که از قبيله کلاب مى باشد ازدواج کنيد چه آنکه از پدران او در عرب هيچکس شجاع نيست.
اگر چه علم و شناخت حضرت على ع به احوال قبائل و شجاعان و دلاوران عرب با علم عقيل قابل مقايسه نيست که نيازمند عقيل باشد زيرا او بود که ابوذر غفارى گفت: من با اميرالمؤمنين به بيابانى وارد شديم که مورچه بسيارى داشت. من گفتم: منزه است خدائى که خالق اين مورچگان است . زيرا بخدا قسم من تعداد اينها را مى دانم و نرو ماده آنان را مى شناسم.
اين وجود مقدس چگونه از انسابت عرب آگاهى ندارد در حاليکه به جزئيات امور از جمله نرو ماده بودن مورچه ها عالم است؟
ادامه مطلب...
نوادگان و فرزندان حضرت عباس ( عليه السلام )
اشاره
بى ترديد در بين شيعيان موضوع حادثه عاشورا بيشترين عناوين و پژوهشى را در قالب هاى مختلف و سطوح گوناگون به خود اختصاص داده است. مسأله عاشورا در اذهان عمومى شيعه بيشترين جايگاه را دارد. اما اين، بدان معنا نيست كه ديگر نقطه مبهمى در اين راستا نزد انديشه عمومى جامعه شيعه وجود ندارد، بلكه زواياى بسيارى از اين واقعه و شخصيت هاى آن، هم چنان در هاله ابهام مى باشد. از جمله اين موارد: سن، نام همسر و فرزندان شخصيت هاى برجسته اى در اين حادثه سترگ چون حضرت عباس(ع) است.
همسر و فرزندان حضرت عباس عليه السلام
حضرت ابوالفضل العباس(ع)، با لبابه دختر عبيدالله بن عباس، پسر عموى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، ازدواج نمود.[1] لبابه، از بانوان بزرگ زمان خويش بود و در فضايى آكنده از نور و قرآن و مالامال از عطر روح نواز محبت به خاندان وحي، ديده به جهان گشوده و در سايه سار «قرآن و عترت» تربيت يافته بود. مادر لبابه، ام حكيم جويرى دختر خالد بس قرظ كنانى است.[2]
ادامه مطلب...