موکب باب الحوائج شهر حر
تصاویری از محرم و مراسمات مذهبی/,دانلود کليپ بازيگر از شبيه شهر حر,دانلود کليپ فيلم از شبيه شهر حر,دانلود زيباي از شبيه شهر حر

چون مدتي گذشت دانسته شد كه طاق روي سردابها در اثر كثرت عبور مردم آن توانائي تحمل را ندارد و ممكن است فرو ريزد و سبب زحمت و هلاكت شود.

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

يكي از شيعيان در بصره سالي ده شب در خانه اش دهه عاشورا روضه خواني مي كرد اين بنده خدا ورشكست شد و وضع زندگي اش از هم پاشيده شد حتي خانه اش را هم فروخت .
نزديك محرم بود با همسرش داخل منزل روي تكه حصيري نشسته بودند يكي دو ماه ديگر بنا بود خانه را تخليه كنند، و تحويل صاحبخانه بدهند و بروند.
همسرش مي گويد: يك وقت ديدم شوهرم منقلب شد و فرياد زد.
گفتم : چه شده ؟ چرا داد مي زني ؟



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

دارالسلام مرحوم نوري جلديك صفحه دويست و چهارده از امالي مفيد نيشابوري نقل شده :
خانم و مخدره اي كه نوحه گر و مداحه بنام زره بوده كه درتمام مجالس زنانه شركت ميكرده و اقامه عزاداري حضرت سيدالشهداء اباعبداللّه الحسين ع را برپا مي نموده و خانم خوب و جلسه اي و اهل تقوي بوده و مخدرات ديگر را تشويق به عزاداري و گريه مينموده خلاصه براي عزاداري اهلبيت هركاري كه از دستش برمي آمده انجام ميداده .

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

در شب 26 ماه صفر 1236 در نجف اشرف در خواب حضرت عزرائيل ملك الموت (ع) را ديدم پس از سلام پرسيدم از كجا مي آيي ؟
فرمود: از شيراز مي آيم و روح ميرزا ابراهيم محلاتي را قبض كردم .
گفتم : روح او در برزخ در چه حال است ؟
فرمود: در بهترين حالات و در بهترين باغهاي عالم برزخ و خداوند هزار ملك موكل او كرده است كه فرمان او را مي برند.

 

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

آقاي حاج سيد اسماعيل هاشمي  نقل مي كند:
در زمان حاج شيخ عبدالكريم حائري  (رضوان الله تعالي عليه ) و داستان بي حجابي رضاخان قُلدر، دو تا پاسبان بودند كه خيلي اذيت مي كردند.

 

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

حاج شيخ مرتضي آشتياني  رضوان الله تعالي عليه فرمود:
كه حجة الاسلام حاج ميرزا حسين خليلي طهراني  اعلي الله مقاله فرمود:
خبر داد ما را شيخ جليل و رفيق نبيل كه با همديگر سر درس صاحب جواهر رضوان الله تعالي عليه حاضر مي شديم .

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

مجلس عزاداري توي مدرسه بر پا كرده بودند و مرحوم حاج ميرزا رضاي همداني  (كه يكي از علماي با اخلاص بوده ) در آنجا منبر مي رود در آن فصل باد و باران و آفتاب و ابر با هم توام بود. يك روز وقتي كه حاج ميرزا بالاي منبر مشغول سخنراني مي گردد و بعد از آن روضه حضرت اباالفضل (ع ) را مي خواند، ناگهان هوا طوفاني شد و باد شديدي آمد كه بر اثر آن باد و طوفان چادري كه روي حياط انداخته بودند به حركت در آورد و هر دقيقه باد شديدتر مي شد و سر و صدا راه انداخته بود.

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

در گوشه اي مردي كه هر دو پايش از ران و هر دو دستش از بازو قطع شده بود و در عين حال خيلي چاق مانند توپي روي زمين افتاده و گدايي مي كرد. مردم هم به حال او رقّت مي كردند و روي دستمالي كه پهن كرده بود پول زيادي مي ريختند. من در كناري ايستاده و منتظر شدم سرش خلوت شود تا چند دقيقه احوالش را بپرسم او متوجه من شد و با زبان عربي مرا صدا زد گفت : مي دانم بچه فكر مي كني ، مايلي شرح حال مرا بداني و من بدون استثناء هر كه باشد اگر اصرار هم كند شرح حالم را برايش نمي گويم ، نمي دانم چرا دلم خواست براي شما قصه ام را نقل كنم .

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

مژده در توسل به حسين
همگي به سوي وسايل نجات بخش حسين عليه السلام بشتابيد! بشارتتان باد که در توسل به او يک مژده خوشحالي کننده و شگفت آور و يک نعمت پر شکوه و يک لطف بسيار بزرگ ديگري از جانب خداست و آن اين است که در توسل به آن حضرت ويژگي و آثاري است که به جهاتي چند، سر آمد همه اسباب و وسايل نجات و برتر از همه کارهاي شايسته است.

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

مرحوم علامه بزرگوار و عالم جليل القدر شيعه محدث اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلام زنده كننده اسلام مرحوم علامه مجلسي رضوان اللّه تعالي عليه از بعضي از اهل وثوق از سيد علي حسيني رحمة اللّه عليه نقل فرمود:

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

عالم رباني حضرت آيت‏الله حاج سيد احمد موسوي نجفي فرمودند: چند سال پيش از يکي از خيابانهاي تهران رد مي‏شدم، که ناگهان به طور غير عادي به سمت يک مغازه کشيده، و وارد آن مغازه شدم، مغازه‏ متعلق به يک عتيقه فروش بود. اما چيزي را متوجه نشدم. تا سه روز اين قضيه تکرار شد، بعد از سه روز به صاحب مغازه گفتم: آقا شما چه چيزي داري؟ چه سر و سرّي داري؟ که مرا به اينجا کشيده‏اي!؟   



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

مؤلف کتاب، کرامات معنوي آقاي موسوي مطلق مي‏گويد: 

مدتها در خصوص عارف کبير مرحوم آيت‏الله قاضي (قدس سره) مطالعات نسبتا جامعي داشتم ولي در بين اين مطالعات، به دنبال اين نکته بودم که بدانم علت دگرگوني مرحوم قاضي چه بوده است؟ ولي متأسفانه اشاره‏اي بدان نشده بود و نمي‏يافتم و يا اشاراتي که دلم به آن محکم نمي‏شد. 

تا اينکه به محضر يکي از بزرگان که خود از شاگردان عارف صمداني مرحوم آيت‏الله انصاري همداني (قدس سره) و از متشرفين به خدمت مرحوم آيت الله آقاي قاضي (قدس سره) بود رسيدم، آن عزيز مي‏فرمودند:

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

آقاي محمد کريم محسني، آموزگار يکي از دبستانهاي شهرستان خرم‏آباد که از معلمين دقيق و علاقمند به فرهنگ مي‏باشد از قول يک نفر به نام احمد کاوسي که ايشان نيز آموزگار است چنين تعريف مي‏کند که: 

چند سال پيش براي انجام کاري، عازم اهواز بودم، در بين راه و در محلي که به نام «تنگ فني» معروف است. و گردنه خطرناکي دارد، کاميوني را ديدم که قسمت جلوي آن در دره فرو رفته و در حالت ترس آوري قرار گرفته بود. به وضعي که اگر يک نفر، يک فشار جزئي به آن وارد مي‏کرد، به عمق دره سرنگون مي‏شد. ما اتومبيل خودمان را متوقف نموديم و رفتيم که به آن کاميون کمک کنيم. در اين هنگام ديديم که چند نفري در کنار کاميون نشسته و مشغول خوردن غذا هستند. آنها ما را تعارف کردند ما نيز، دعوت آنها را پذيرفتيم و جوياي کيفيت قضيه شديم، معلوم شد کاميون مزبور از ابتداي سرازيري گردنه، ترمز بريده و راننده که مردي است مسيحي به اتفاق خانواده‏اش، دست و پاي خود را گم مي‏کند.

 

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

امام مهدي عليه‏السلام به جهت قدرداني و وفا نسبت به رشادتهاي حضرت عباس عليه‏السلام به اين بارگاه ملکوتي تشريف مي‏آورند، نمونه زير گوياي اين واقعيت مي‏باشد: 

فقيه فرزانه آيت الله حاج سيد مرتضي لنگرودي فرمود: در حرم مطهر حضرت قمر بني‏هاشم عليه‏السلام مشغول زيارت بودم، ناگهان ديدم شخصي پشت سر من مشغول زيارت و خطاب به حضرت مي‏فرمايد: 

 «يا عمي!» و مطالبي را با فصاحت و بلاغت بيان مي‏کند. من از بس برايم اين مطلب جالب و جذاب بود دست از زيارت برداشتم تا ببينم اين بزرگوار چه مي‏گويد. همچنان مات و مبهوت شده بودم ولي کلمات دلرباي ايشان را همچنان مي‏شنيدم و ايشان گريه مي‏کرد و با حضرت در حال صحبت بود. ولي يک مرتبه از نظرم غايب شد. [1] .

 

 

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد